شهید احمد نعمتی لنگان در تاریخ 19/4/1345 در شهرستان رامسر به دنیا آمد و در 30 اسفندماه 1362 در منطقه عملیاتی کوشک به شهادت رسید و پیکرش در گلزار شهدای بهشت زینبیه رامسر به خاک سپرده شد.
به خدا قسم در قبال خون شهدا مسئولیم/ نگذارید ضدانقلاب ها و منافقین در تشییع جنازه ام شرکت کنند
سلام بر پدر عزیزم و مادر مهربانم!
مادرم!روی سخن نه با توست بلکه با تمام مادران شهیدانی است که گلی از بوستان و کانون گرم خانواده شان را از دست دادند.
مادرم!در حالی نامه را می نویسم که نگران از گذشته خویشم و فقط امید و رجاء خداست که کمی در دلم طمأنینه می افکند و به من امید حیات دوباره ای می دهد.
مادرم!امشب شب عملیات است، شبی که سرها از گردنها پریده و بالها از پیکرها جدا شده.مادران، بی پسر و پسران چند صد کیلومتر از مادر و پدر دورتر در رملهای چزابه و تپه های دهلران و کردستان، مظلومانه شهید میشوند و جان به جان آفرین سپرده و دم فرو می بندند و البته حسرت داد و فریادی را هر چند کوچک بر دل دشمنان گذاشته و به الله می پیوندند .
به هر حال مادرم! ما هم صبری داریم. کاسه صبر به سر آمد و طاقت مان تمام شد. از خدا هر روز و شب خواستارم که مرا راهی کوی جانان و یاران کند.
مادرم!الان هم تنها آرزویم رسیدن به لقاءالله است ، نه فقط مردن و شهید شدن، بلکه فقط جلب کردن رضایت خدا. چرا؟ چون رابطه میان مومنان و خدا را قرآن اینچنین می فرماید: رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَ رَضُوا عَنْهُ ذلِکَ لِمَنْ خَشِیَ رَبَّهُ...
به هر حال در پایان تذکراتی دارم. البته من نادان ذلیل و ضعیف، لایق این نیستم که پیامی به شما امت شهیدپرور بدهم اما به هر حال چون وظیفه شرعی است می گویم. کلکم راع و کلکم مسئول ....
1-اطاعت از ولی فقیه را فراموش نکنید
2-امام را به شما سپرده و راهی جبهه شدیم، حرمتش را گرامی بدارید.
3-مسئله جنگ را فراموش نکنید، نه جنگ را و نه دولت مزدور عراق بلکه کل جهان کفر را
4-از اختلافات پرهیز کنید. به خدا قسم در قبال خون شهدا مسئولیم. زور و قدرت خود را صرف مبارزه با دشمنان کنیم.
5-مادر خوبم و پدر عزیزم! تقاضا دارم در شهادتم گریه نکنید که روحم ناراحت می شود چون نمی توانم اشک مادرم را تحمل کنم. نگذارید توده ای منحله ضدانقلاب و منافق تابوتم را دست بزنند و حتی در تشییع جنازه ام شرکت کنند. مرا در بهشت زینبیه دفن کنید.
مادرم! امشب شب عملیات است، شبی که سرها از گردنها پریده و بالها از پیکرها جدا شده. مادران، بی پسر و پسران چند صد کیلومتر از مادر و پدر دورتر، در رملهای چزابه و تپه های دهلران و کردستان مظلومانه شهید میشوند و البته حسرت داد و فریادی را هر چند کوچک بر دل دشمنان گذاشته... |
|
به گزارش رزمندگان شمال، محمد مهدی نیکنام، همرزم شهید احمد نعمتی لنگان روایت می کند: «سال1363در منطقه عملیاتی کوشک بودیم. شهید احمد نعمتی از بسیجی های خوب
منطقه رامسر به عنوان خط نگه دار اول با تیربار داخل سنگر بود. با عراقیها فاصله
کمی داشتیم، بطوریکه همدیگر را می دیدیم. شهید نعمتی فراموش کرده بود شعله پوش
تیربار را در شب به طرف پایین برگرداند، این باعث شد وقتی که شلیک می کرد آتش شعله
پوش دیده شود. عراقیها به محض دیدن شعله آتش با خمپاره 60 سنگر وی را هدف گرفتند و
خمپاره درست داخل سنگر احمد افتاد و بدن وی را سوراخ سوراخ کرد. فرید محمد صالحی
(رزمنده تنکابنی که مدتی بعد از این ماجرا، گلوله خمپاره60 در بازویش آرام گرفت و
منفجر نشد ) خیلی ناراحت شد و به من گفت: از خاک سنگر شهید، مهر نماز تبرکی درست کن
و به خانواده اش بده. حقیر نیز این کار را کردم و آوردم به مدرسه امام خمینی (ره
)رامسر به برادرش که هم اکنون دکتر می باشد، تحویل دادم.» |